ذکر مصائب اهل بیت علیهم السلام در شهر شام
آنـان که بـرگـزیـد بـه عـالـم خـدایـشـان دادنـد در خــرابــۀ ویـرانــه، جـایـشـان آن ها که بود درگـهـشان تـکـیـه گاه خلق خشت خرابه گـشـت، چرا متّـکـایـشان؟ قـومی که قُـوتشان ز نـعـیـم بـهشت بود در راه شـام، خونِ جـگـر شـد غذایشان آیـا بُـد ایـن یـتـیـم نـوازی کـه تـا یـزیـد پُـر خون، سر بُـریـده فـرستد برایـشان؟ از کربلا به کـوفه و از کوفه تـا به شام بود آه و نـاله، همـدم صبـح و مسایشان بستـند اهل بیـت نـبـی را به یک طـناب قـومی که بُـد یـزید لـعیـن، پـیـشوایشان ذریـّه های فـاطـمه، گـل های بــاغ دیـن از خار غـم پُـر آبـله شد از چه پایشان؟ «موزون» از این مصیبت جانسوز، لب ببند رو اشک ریز، روز وشب اندرعزایشان |